محمد مهدی نازنینممحمد مهدی نازنینم، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

نبض زندگی"محمدمهدی

شروع دوباره...

برادرانه

عزیزکم همیشه و همیشه و همیشه یادت بمونه هوای داداشت رو خیلی داشته باشی بهش احترام بزار و رو حرفش حرف نزن داشتن یه داداش بزرگتر نعمت خیلی بزرگیه... قدرشو بدون بیست و یک اردیبهشت شصت و سه روزگی ...
17 خرداد 1395

دو ماهگی

محمد جونم خدا مهربونی کرد ... تو رو سپرد دست خودم کوچولوی شیرینم دو ماهگیت مبارک حضورت معجزه ی زیبای زندگیمونه هرچقدر خدا رو شکر کنم بازم کمه خدای خوبم شکرت واسه بودن این فرشته ی کوچولو ...
17 خرداد 1395

واکسن دو ماهگی

کوچولوی شیرینم یکشنبه نوزدهم اردیبهشت دو ماهه شدی و ما برای واکسن تو رو بردیم درمانگاه باباعلی ساعت نه صبح اومد دنبالمون ... خوشحال بودم که حالا که بابا هست من نباید بیام داخل و موقع واکسن زدن بابا پاهات رو نگه میداره اما چون یه مراجع خانوم داشتن من مجبور شدم ببرمت داخل وای که چقدر فوق العاده ای به محض واکسن زدن یه جیغ کوتاه و همینکه گرفتمت تو بغلم آروم گفتی اونگاااااا عاااشق اونگه گفتنتم اونقدر شیرینی که نمیتونم توصیف کنم فقط و فقط روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم واسه بودنت ...
17 خرداد 1395

نقل مکان

محمد مهدی قشنگم شکر خدا بالاخره شرایطش جور شد تا بریم خونه ی خودمون واسه همین روز شونزدهم اردیبهشت نقل مکان کردیم از خونه ی اول تو... مسلما هیچی از خونه قبلیمون به یاد نخواهی آوورد اون روزها ...جابجایی.. اسباب کشی... اما برای من همشون خاطره ای شیرین بود اینکه پسر کوچولوی خوش قدمم تو اون روزای سخت با آرامش و خنده هاش خستگی رو از تنم به در میکرد...   شونزدهم ارذیبهشت پنجاه و هشت روزگی ...
17 خرداد 1395

مادربزرگم

عزیزکم مادر بزرگم کمی بیماره با وجود بیماریش خیلی خیلی زیاد تو رو دوست داره وقتایی که خونه عزیزشونه بیشتر یا کنارش میخوابی یا تو بغلشی   چهارده اردیبهشت پنجاه و شش روزگی ...
17 خرداد 1395

غیبت

کوچولوی شیرینم بخاطر تغییر مکانمون مدتی دسترسی به اینترنت نداشتم و نتونستم وبلاگت رو بروز نگه دارم اما خیالت راحت تموم خاطرات این مدت رو نگه داشتم... انشاالله این روزها کم کم مینویسمشون  
17 خرداد 1395

کچل کوچولو

عزیزکم همینجوریش موقع به دنیا اومدنت کم مو بودی حالا هم که کم کم موهایی که باهاش به دنیا اومدی داره میریزه حسااابی با نمک شدی پسر کوچولوی کچل   سیزده اردیبهشت پنجاه و پنج روزگی ...
14 ارديبهشت 1395