خدا مهربونی کرد تو رو سپرد دست خودم...
عزیزم تموم حرکاتت شیرین و دوست داشتنیه تماشای تو عین آرامشه... کاش فرصت داشتم تا میتونستم ثانیه ثانیه ات رو تماشا کنم اونقدر بزرگوارانه میبخشی من رو وقتی بخاطر کارهام دیر مبگیرمت تو آغوشم که شرمنده لبخندت میشم این روزها رسیدگی به تو و برادرت و کارهای مربوط به تغییر خونمون کمی زمان رو تنگ کرده اما تو اونقدر مهربونی که حتی وقتی کمی دیر میام سراغت به محض دیدنم لبخند میزنی خدا رو هزار مرتبه شکر بخاطر بودنت دو ماه بعد دوازده اردیبهشت پنجاه و چهار روزگی ...