محمد مهدی نازنینممحمد مهدی نازنینم، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه سن داره

نبض زندگی"محمدمهدی

شروع دوباره...

موفقیت

مبارک بادت عزیزکم چند روزی بود که خودت رو به یه طرف جمع میکردی و سعی میکردی بچرخی و بالاخره موفق شدی این عکس رو همون لحظه که واسه اولین بار غلت زدی ازت گرفتم   ببین چه لبخند رضایتی رو لباته! گوارای وجودت طعم شیرین موفقیت من فدای تو به جای همه گل ها تو بخند...   چهارشنبه ششم مرداد چهار ماه و هجده روزگی   ...
19 مرداد 1395

تلاش ...

داری اولین تلاش هات رو برای خرابکاری کردن میکنی و اولین قدم ها رو با کندن برگ های گلدونای من شروع کردی جاشون رو عوض کردم تا نخوری برگ هاشون رو جوجه کوچولو!!!!   اون روز وقتی یهو دیدم برگای یه طرف گلدونم رو کامل کندی داداش رو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه! با دیدن اون صحنه گفت باید ببریم پسش بدیم! گفتم چی رو؟ داداش رو؟! گفت نهههههههه داداش رو پس بدیم که من گریه ام میاد!! باید اون چیزی که فرمون داره رو ببریم! (روروءک)   پنج شنبه ... سی و یکم تیر چهار ماه و دوازده روزگی ...
19 مرداد 1395

واکسن چهار ماهگی

فرشته ی نازنینم اول از همه شرمنده بابت اینکه مطالب وبلاگت تاخیر داره واقعا رسیدگی به تو و داداش وقت گیره اما تاریخ عکس ها رو زیرشون یادداشت میکنم تا جبران دیر به دیر بروز کردن وبلاگت بشه... خوب بریم سراغ نوزدهم تیر ماه اون روز باید واکسن چهار ماهگیت رو میزدی صبح عزیز و بابایی اومدن دنبالمون و من و عزیز تو رو بردیم درمانگاه قد و وزنت شکر خدا عالی بود... کارها و حرکاتت هم همینطور ... فقط کمی از دندون در آووردنت متحیر بودن الهی فدات شم تو بغل عزیز بودی وقتی میخواستن واکسنت رو بزنن اولش که پنبه رو کشید رو پات شروع کردی به خندیدن برای خانوم پرستار بعد هم که سوزن رو تو پات فرو کرد تا چند ثانیه ی اولش میخندیدی و فکر...
30 تير 1395

چهار ماهگی

نور چشمانم خانه ام سبز از صدای شاد توست چهار ماهگیت مبارک پاره ی وجودم تو که لبخند زدی حال دلم بهتر شد زندگی شکل گرفت! شکل یک باور شد... محمدم خدا رو شکر که خنده هات شده آرامش لحظه هام خدا رو شکر که هستی   نوزدهم تیر چهار ماهگی ...
30 تير 1395

آب بازی

محمدم حموم و آب بازی رو دوست داری وقتی میریم حسابی کیف میکنی... این لذت و کیف کردن دوچندان میشه اگه داداش ایلیا هم باهات بیاد آب بازی یه عصر گرم تابستون آب بازی ..... تو و داداش و بابا     هجدهم تیر صد و بیست و دو روزگی   ...
22 تير 1395