محمد مهدی نازنینممحمد مهدی نازنینم، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

نبض زندگی"محمدمهدی

شروع دوباره...

واکسن چهار ماهگی

1395/4/30 14:23
نویسنده : مامان فاطیما
120 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته ی نازنینم

اول از همه شرمنده بابت اینکه مطالب وبلاگت تاخیر داره

واقعا رسیدگی به تو و داداش وقت گیره

اما تاریخ عکس ها رو زیرشون یادداشت میکنم تا جبران دیر به دیر بروز کردن وبلاگت بشه...

خوب بریم سراغ نوزدهم تیر ماه

اون روز باید واکسن چهار ماهگیت رو میزدی

صبح عزیز و بابایی اومدن دنبالمون و من و عزیز تو رو بردیم درمانگاه

قد و وزنت شکر خدا عالی بود...

کارها و حرکاتت هم همینطور ... فقط کمی از دندون در آووردنت متحیر بودن

الهی فدات شم تو بغل عزیز بودی وقتی میخواستن واکسنت رو بزنن

اولش که پنبه رو کشید رو پات شروع کردی به خندیدن برای خانوم پرستار

بعد هم که سوزن رو تو پات فرو کرد تا چند ثانیه ی اولش میخندیدی و فکر میکردی دارن قلقلکت میدن

الهی فدات شم دل آدم کباب میشه وقتی میون خنده یهو بغض میکنی و گریه

اونقدر زود آروم شدی که خانوم پرستار دوباره برگشت ببینه چی شد که صدای گریه ات قطع شد!

وقتی رفتیم خونه تا چند ساعتی غر غر میکردی

از صبح قبل رفتن بهت استا داده بودم اما بازم تب کردی

اون شب تا صبح تب داشتی و دوتایی بیدار بودیم

اما خدا رو شکر صبح بعدش خوب خوب شدی...

همیشه سلامت باشی فرشته ی من

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان غزل و سحر
1 مرداد 95 18:03
چهارماهگیت مبارک خاله هزار ماشالله چقد شبیه ایلیا هستی