محمد مهدی نازنینممحمد مهدی نازنینم، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

نبض زندگی"محمدمهدی

شروع دوباره...

قهر کردن! خجالت کشیدن!

آخه نیم وجبی تو رو چه به اینکارا!!!! از وقتی خیلی خیلی کوچولو بودی وقتی یه چیزی باب میلت نبود تو بغلمون خودت رو هل میدادی عقب!! وقتی یاد گرفتی بنشینی وقتی از چیزی ناراحت میشدی خودت رو عقبی مینداختی زمین و ما باید خیلی حواسمون بهت میبود که سرت نخوره زمین!!! الانم خدا نکنه به حضرت عاقا بگیم بالا چشت ابرو!! یا نباید دست بزنی به فلان چیز!! همچین لوس و خوردنی قهر میکنی میری یه گوشه و رو زمین میخوابی و دستت رو میذاری رو صورتت عاخه میخوام بدونم از کجا یاد گرفتی قهر کردن رو!!! یه چیز دیگه که جدیدا اضافه شده خجالت کشیدن! الهی فدات شم وقتی کاری میکنی و میخندن میای تو بغلم و سرت رو روی شونه ام میذاری فدای خجالت کشیدنت بشم ...
24 بهمن 1395

بازی با داداشی

میگن بچه ی اول رو پدر و مادر تربیت میکنن و بعد از اون هر بچه رو بچه های قبلش!! الان این از شیوه ی بازی کردن جنابعالی کاملا مشهود است!!!!   چشم از داداش بر نمیداری! دائم چک میکنی تو هر شرایطی داداش چکاری انجام میده! نکنه یه کارش از چشت دور بمونه! ماشاالله هزار ماشاالله خیلی کنجکاو و دقیقی و توجهت زیاده... ...
24 بهمن 1395

دورهمی

یک روز عصر مهمونی خونه ی خاله سمیرا اون روز داداش با سایدا جون و غزل جون حسابی سرگرم بود و تو و سحر جون هم با هم دیگه...   هرجا که سحرجون میرفت مثل یه موش کوچولو دنبالش میرفتی اسباب بازیهای سایدا جون خیلی توجهت رو جلب کرده بود و همش میرفتی تو اتاق سایدا گلی تنتون سالم باشه گلای باغ زندگی الهی که همیشه این جمع های شاد برقرار و مانا باشه... ...
24 بهمن 1395

و باز...

اندر احوالات هرچی داداش داره همونو میخوام!!!!!! یجاهایی هست دیگه اسباب بازیهای یک شکل هم جواب نمیده! دقیقا هرچی که تو دست داداش باشه میخوای!!! دو تا لیوان یک اندازه و یک شکل براتون شیر میریزم همینکه داداش شروع میکنه به خوردن جیغ میکشی که لیوانشو بدم به تو! لیواناتون رو عوض میکنم و لیوان داداش رو میدم بهت اما همینکه داداش لیوان تو رو میبره سمت دهنش دوباره جیغ میکشی!! و این داستان ادامه دارد... ...
24 بهمن 1395

سرباز بازی

داداش ایلیا عاشق سرباز بازی و این رو توام تاثیر گذاشته بین همه ی اسباب بازیهات سربازای داداش رو ترجیح میدی داداش ایلیا اجازه میده با سربازاش بازی کنی و بعضی از اونا رو میده بهت اما بدبختی اینجاس که میون اون همه سرباز همون دو تا سربازی رو دوست داری که داداشی عاشقشونه حالا تکلیف ما چیه وقتی جقتتون همون دو تا سرباز رو دوست دارید؟! فعلا که کوچولویی و میشه سرت رو با چیزای دیگه گرم کرد بزرگتر که بشی حتما داستانی میشه واسه خودش... ...
23 دی 1395