محمد مهدی نازنینممحمد مهدی نازنینم، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

نبض زندگی"محمدمهدی

شروع دوباره...

خاطره بازی

1396/1/21 13:46
نویسنده : مامان فاطیما
1,138 بازدید
اشتراک گذاری

نازنینم

سال نود و پنج سرشار از حضور تو بود

حضور تو چند روز قبل از شروع سال نود و پنج این سال رو خاص و منحصر به فرد کرده بود

تک تک روزهایی که گذشت پر بود از اولین های تو فرشته ی نازنینم

همزمان با ورودت به دومین سال زندگیت روزهای پایان سال و شور و شوق برای سال جدید شروع شد...

روزهایی که پر از عطر بهارن و شیرین

شیرین مثه پنج شنبه های کودکیم که همیشه از خود جمعه هم شیرین تر بودن

عااااشق شور و حال روزهای قبل از عیدم

روزهای شلووغ و پر از تمیزی

از بعد از جشن تولدت دیگه تموم وقتمون صرف کارای نوروزی شد...

خرید برای تو و داداش ایلیا و تدارکات سفره ی هفت سین قشنگ ترینشون

و تمیز کاری خونه با وجود تو و داداش و البته بیماری سختی که گرفته بودید سخت ترینشون

از ده روز مونده به سال نو سفره هفت سینمون رو آماده کردیم

و صبح سی ام اسفند تو و داداش ایلیا با رنگ کردن تخم مرغا چیدنش رو کامل کردید

تو سیزده روز عید مبل ها و میزها به حالت پذیرایی از مهمان در اومده بود

و واقعا کنترل تو که بلایی سر خودت نیاری سخت بود

غروب روز سیزدهم که همه چیز به حالت ایمن قبل برگشت واقعا یک نفس راحت کشیدیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)