22 بهمن
عزیزکم حالا که دارم این خاطرات رو مینویسم خرداد سال 97 و این خاطرات مال حداقل پنج ماه پیش
وقتی این عکس رو نگاه کردم کلی خندیدم
این عکس مربوط به روز راهپیمایی بیست و دوم بهمن ماه
که چهار نفری تو راهپیمایی شرکت کردیم
اما چیزی که خنده داره اون پرچم تو دست داداش
که وقتی رسیدیم داداش قایمش کرد تا تو نگیری ازش
و چند وقت بعد تو توی کمد داداش پیداش کردی
و دقیقا همون روز باهاش شیشه ی تلویزیون رو شکستیییی
و یه خسارت بزرگ ببار آووردی
این نمونه ی کوچیکی از شیطنت های محمدمهدی کوچولوی من
عاااااااااشقت عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی