تولد زهرا
یه شب شاد خونه ی عزیز و بابایی
جشن تولد زهرا جون
بزرگ مرد کوچکم کنار سفره میشینی و مثل آقاها غذا میخوری
کنار بچه ها
و اون شب تو بغل بابایی اونقدر رقصیدی و بالا و پایین پریدی و دس دسی کردی
تا دیگه به طور کامل دس زدن رو یاد گرفتی
من فدای دست هات که انقدر تند تند تکونشون میدادی که تو هیچ عکسی معلوم نبودن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی