محمد مهدی نازنینممحمد مهدی نازنینم، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

نبض زندگی"محمدمهدی

شروع دوباره...

سنت

1395/2/3 18:56
نویسنده : مامان فاطیما
93 بازدید
اشتراک گذاری

محمد مهدی جونم

بعد از چک آپ یک ماهگیت و مشورت با دکتر کودکانت که گفت وزنت عالیه

تصمیم گرفتیم که تو چهلمین روز به دنیا اومدنت که شب تولد امام جواد (ع) بود ختنه ات کنیم

واسه همین دوشنبه بیست و سوم باباعلی رفت تا کارهای لازم رو انجام بده

روزی که بهمون نوبت دادن جمعه بیست و هفتم فروردین بود ...

سی و هشت روزگیت ... ساعت هشت صبح

صبح ساعت هشت ... من و تو و باباجون رفتیم کلینیک خاتم الانبیا(ص)

دکتر ساعت نه و نیم صبح اومد و حسابی کلافه شدیم از بد قولیش

اما خوب چاره ای نبود

دو تا نوزاد بودید که باید دکتر اقبالی ختنه اتون میکرد...

تو فاصله ای که کتر بیاد تو نماز خونه بیمارستان شیر خورده بودی و سیر بودی

کمی هم شیر برات توی شیشه ات ریخته بودم که موقع عمل بخوری

توی عکس بالا تو بغل باباجون تو سالن نشستی تا دکتر بیاد

عکس پایینی هم عکس بابابزرگ هاس که زحمت کشیده بودن و واسه همراهی اومده بودن اونجا

موقعی آمپول بی حسی کمی اذیت شدی

تا بی حس شدنت آرومت کردم

وقتی دوباره وارد اتاق شدی موقع شروع کار کمی گریه کردی

ولی بعد تا آخرش آروم آروم بودی

بعد از تموم شدن کار همونجا نشستم بهت شیر دادم و دعای ختنه رو برات خوندم

بعد هم با هم رفتیم خونه ی عزیز

تا یه ساعتی خوب بودی اما بی حسی که برطرف شد گریه هات شروع شد

وااای که وقتی جیغ میزدی و گریه میکردی دلم آتیش میگرفت

عزیز تو رو پاهاش گرفته بود و نمیذاشتت زمین تا بتونی بخوابی

تا ساعت شش بعد از ظهر طول کشید تا بهتر شی

تا یکی دو روز خیلی کم بی تاب بودی و بعد خوب شدی

 

پست موقت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)