همایش
هفته ی گذشته موسسه ی بابا علی یه همایش خانوادگی برگزار کرده بود
چون با داداش قبلا این همایش ها کمی سخت میگذشت خودم رو آماده کرده بودم
برای راه رفتن تو سالن و نا آرومی تو ...
اما پسرکم آروم و مودب بیشتر مدت تو بغل باباعلی نشسته بودی
بعد هم تو بغل من خوابیدی
پسرک سازگار و آرومم
ممنون برای لحظه لحظه ی بودنت
چقدر تو این عکس شبیه به باباجونی
من به فدای جفتتون
وقتایی که آهنگ پخش میشد مشغول نانای کردن بودی و مبهوت سن
اون شب خانواده ی خاله حکیمه هم اونجا بودن
یک شب شاد و بیاد موندنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی