ماجرای 40 تن و 30+9+1 سری که در سمنان جدا شدن
داداش که میره کلاس آی مت
من و تو و بابا معمولا همون اطرافیم
یک بقعه همون نزدیکی هاست که از بچگی دلم میخواست برم اونجا زیارت اما هیچوقت قسمت نشد...
تا بالاخره این هفته...
داستان این بقعه شنیدنیه:
گویند در زمان خلافت مامون یکی از سادات علوی، اظهر بن زین العابدین که از سادات سجادی بوده مورد تعقیب عمال بنی عباس قرار می گیرد و در مسیر سمنان وقتی مأموران خلیفه را در تعقیب خود میبیند راه فرار خود را از بیراهه به طرف شمال سمنان ادامه میدهد. در این مسیر تصادفاً به دهکده درجزین میرسد و در یکی از باغهای خارج درجزین به عده ای کشاورز پناه می برد و جریان تعقیب خود را از طرف عمال بنی عباس شرح میدهد. چون مردم درجزین شیعه اثنی عشری بودند، این سادات علوی را در کنار خود پناه داده و با پوشاندن لباس دهقانان، او را از چشم طایفه سیاه گوش پنهان کردند.
پس از انجام این کار ،عمال بنیعباس از راه میرسند و به جستجو میپردازند، دهقانان از وجود چنین شخصی اظهار بیاطلاعی کرده و از معرفی وی خودداری میکنند. بالاخره سربازان خلیفه همه آنها را که جمعاً 40 نفر بودند به قتل رسانده و سر سید را شناسایی کرده و آن را برداشته تا تقدیم دستگاه بنی امیه کنند و 39 سر دیگر از آنان را در آب رودخانه گل رودبار که از دهکده درجزین عبور و به سمنان سرازیر می شود، میاندازند و تن های این چهل تن در همان منطقه درجزین باقی می ماند.
امروزه در همان محل، بقعه ای به نام بقعه چهل تن، وجود دارد و این افراد چون به اولاد رسول الله کمک کردند و از یاران و اصحاب امامزاده اظهر بن زین العابدین بودند از طرف مردم آن منطقه مورد احترام بوده و مدفن تن های آنان را زیارت می کنند.
اما از آن 39 سری که ماموران خلیفه به آب انداخته بودند، 30 سر در محله جنبندان سمنان پیدا می شود. مردم این 30 سر را از آب گرفته و در بالاترین نقطه این منطقه در تپه دفن می کنند که همان امامزاده سی سر کنونی است. 9 سر دیگر نیز در محله ناسار(بازار بالای سمنان) از آب گرفته میشود که می گویند نام ناسار از همان 9 سر گرفته شده و امروزه در این محل هم مسجد ناسار و هم تکیه ناسار وجود دارد.
من و تو و بابا معمولا همون اطرافیم
یک بقعه همون نزدیکی هاست که از بچگی دلم میخواست برم اونجا زیارت اما هیچوقت قسمت نشد...
تا بالاخره این هفته...
داستان این بقعه شنیدنیه:
گویند در زمان خلافت مامون یکی از سادات علوی، اظهر بن زین العابدین که از سادات سجادی بوده مورد تعقیب عمال بنی عباس قرار می گیرد و در مسیر سمنان وقتی مأموران خلیفه را در تعقیب خود میبیند راه فرار خود را از بیراهه به طرف شمال سمنان ادامه میدهد. در این مسیر تصادفاً به دهکده درجزین میرسد و در یکی از باغهای خارج درجزین به عده ای کشاورز پناه می برد و جریان تعقیب خود را از طرف عمال بنی عباس شرح میدهد. چون مردم درجزین شیعه اثنی عشری بودند، این سادات علوی را در کنار خود پناه داده و با پوشاندن لباس دهقانان، او را از چشم طایفه سیاه گوش پنهان کردند.
پس از انجام این کار ،عمال بنیعباس از راه میرسند و به جستجو میپردازند، دهقانان از وجود چنین شخصی اظهار بیاطلاعی کرده و از معرفی وی خودداری میکنند. بالاخره سربازان خلیفه همه آنها را که جمعاً 40 نفر بودند به قتل رسانده و سر سید را شناسایی کرده و آن را برداشته تا تقدیم دستگاه بنی امیه کنند و 39 سر دیگر از آنان را در آب رودخانه گل رودبار که از دهکده درجزین عبور و به سمنان سرازیر می شود، میاندازند و تن های این چهل تن در همان منطقه درجزین باقی می ماند.
امروزه در همان محل، بقعه ای به نام بقعه چهل تن، وجود دارد و این افراد چون به اولاد رسول الله کمک کردند و از یاران و اصحاب امامزاده اظهر بن زین العابدین بودند از طرف مردم آن منطقه مورد احترام بوده و مدفن تن های آنان را زیارت می کنند.
اما از آن 39 سری که ماموران خلیفه به آب انداخته بودند، 30 سر در محله جنبندان سمنان پیدا می شود. مردم این 30 سر را از آب گرفته و در بالاترین نقطه این منطقه در تپه دفن می کنند که همان امامزاده سی سر کنونی است. 9 سر دیگر نیز در محله ناسار(بازار بالای سمنان) از آب گرفته میشود که می گویند نام ناسار از همان 9 سر گرفته شده و امروزه در این محل هم مسجد ناسار و هم تکیه ناسار وجود دارد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی